ترانه خانم ديگه براي خودش تصميم ميگيره
عزيز دلم پيشرفتات حيرت انگيزه حداقل براي من........هر روز يك كار جديد ميكني. مثلا از روزي كه به دنيا اومده بودي هر وقت نياز بود دارو بخوري هرچقدر هم كه تلخ بود ميخوردي و اصلا ما توي دارو دادن به تو اذيت نميشديم. ولي جديدا هر چيزي رو كه خوشت نمياد با كمال اعتماد به نفس يا دهنتو باز نميكني تا بخوري يا اگرم بطور اتفاقي دهنت باز شه و يكمشو بچشي اگر خوشت نياد يا تف ميكني بيرون يا قورتش نميدي. يك كار ديگت اينه كه خوابيدن يا نشستنتو خودت انتخاب ميكني قبلا موقع خوردن هر چيزي حالت نيمه نشسته بهت ميداديم و بعد از خوردن بلندت ميكرديم تا بادگلوت خارج شه. ولي مخصوصا تو اين دو سه روز كه مخصوصا خودت ياد گرفتي بلند شي يكدفعه وسط خوردن بلند ميشي و ميشيني....